لیانا عشق مامان و بابا لیانا عشق مامان و بابا ، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

نی نی جون ما

اندر حکایت شیطنت های فرشته کوچولو در 14 ماهگیش

1393/1/31 11:02
176 بازدید
اشتراک گذاری

1- لیانا جوون نه گفتن رو یاد گرفته و هرچی بهش میگیم میگه نه

2- لیانا خانوم می دوه البته خیلی هم وحشتناک سرش رو میندازه پایین و با تمام سرعت میدوه قلبم وایمیسته

3- بالاخره لیانا جون بابا گفت و کلی بابا مجیدش رو خوشحال کرد . پنجشنبه دوم خرداد

4- و اما لیانا جون دست میده و به نشانه احوال پرسی سرش و پایین و بالا میکنه قربونت برم عزیزم

5- لیانا خاونم دم در زنگ بزنن با صدای بلند کیه میگه

6- لیانا جوون به کار بد میگه بد بد بعد هم انگشت دستش رو به نشانه بدی تکون میده عاشق این کارشم

7- لیانا جون بوس میفرسته خیلی ذوق میکنیم

لیانا خانوم رو ثبت نام کردیم دوره یک ماهه ژیمناستیک اما از بس بد بود فقط یه جلسه رفتی

اینم یه عکس خوشکل از لیانا خانوم که ناز خوابیده

اینم شیطنت های لیانا و شلوار به سر کردن

لیانا جوون لخت شده وااااای

لیانا جون بع بعیش رو لالا میکنه

اینم گریه های زشت لیانا

اینم لباس خوشکلی که عمو علی برات عیدی خریدن

اینم دخملی و اسباب بازی

اینم الینا خانوم دختر همسایمون

سه شنبه 31 اردیبهشت

بابایی رفت برای مو کاشتن و چون سرش رو تراشیده بود لیانا خانم غریبی میکرد و نگاههای خاصی به بابایی میکرد اما صدای بابایی رو که میشنید سردر گم میشد خلاصه کلی گیج شده بودی

 شنبه 18 خرداد شب خونه مامان فخری بودیم که شما و عسل داشتی بازی میکردی یکدفعه خوردی به استکان و نعلبکی و شکست و پات زخم شد چسب زدیم و بردیمت با دایی رضا و عسل پارک نشاط سرسره بادی یه کم گریه ات تموم شد اولین باری بود که سوار سرسره بادی شدی بادکنک هم برات خریدیم اما آروم نشدی رفتیم خونه خودمون از بس گریه کردی دوازده شب دوباره بردیمت پارک اما گریه ها ادامه داشت یکدفعه یاد سی دی ترانه های کودکانه نسرین افتادم که چند روز پیش برات خریده بودم خداروشکر همون سی دی آرومت کرد و همش دست زدی و رقصیدی

سه شنبه 21 خرداد ماه

امروز یادت دادم که بوس بفرستی و شما هم با ناز و عشوه بوس میفرستی اما خیلی محکم دستت رو تو دهنت میزنی تا بوس بفرستی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)