لیانا عشق مامان و بابا لیانا عشق مامان و بابا ، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

نی نی جون ما

شانزده ماهگی پرنسس ما لیانا خانوم

1393/4/24 9:35
267 بازدید
اشتراک گذاری

قربون شیرین زبونی هات برم هر روز کلمه های جدید میگی و کلی من و بابایی رو خوشحال میکنی

1- لیانا آب میگه و میپرسی هاپو چی میگه میگه هاپ هاپ

2 - 27 تیر ماه مصادف بود با نهم ماه مبارک رمضان لیانا جون رو بردم مسجد الرسول خیلی ذوق کرده بود ولی یه کار بد کرد وقتی وایستادم  نماز رفت از توسر یه نی نی که خوابیده بود جلوی مامانش گیره موش رو کند و آورد و کلی منو خجالت داد شیطون مامانی شب هم لیانا جون رو بردیم شهربازی صالح المهدی در ضمن لیانا امروز قند رو یاد گرفته بگه .

3-بیست و هشتم تیر ماه تولد سی سالگی من بود و خاله میترا و عمو ایمان اینجا بودن و بابایی برام کیک خرید و شب هم همه دعوت بابایی رستوران هزاردستان بودیم شما هم توی باغ و تاب سرسره ها کلی بازی کردی

4 -و اما شنبه 29 تیر ماه نود و دو لیانا خانم دندونهای پنجم و ششمش هم از بالا جوونه زد و کلی ما رو خوشحال کرد

 و اما امروز  مامانی تصمیم گرفت با لیانا جون انگلیسی صحبت کنه صبح که از خواب پرنسس بیدار شد شروع کردم یه کم اولش هنگ کردی و یه نگاه تعجب آوری بهم میکردی

5- این ماه شما خیلی دندون قروچه میرفتی و صدای بلندی می داد بمیرم الهی که اینقدر لثه هات درد میکنه عزیز دلم

اینم چند تا عکس خوشکل

تو ماه رمضان چند شب پنجشنبه ها عمو ایمان می اومدن اینجا و بابایی افطار میکرد و ساعت 12 شب میرفتیم شهربازی صالح المهدی و کلی کارت جایزه جمع کردیم و آخرش رفتیم دو تا خر قرمز گرفتیم یکی برای شما و یکی برای نی نی خاله میترا اینم عکسش

 اینم اسباب بازیهایی که بابا بزرگ غلامرضا برات خریدن

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)