مراسم شب شیش لیانا خانوم
چهارشنبه ٣٠ فروردین ماه
صبح ساعت ٩ بابایی رفت مغازه و منم چون مامان بزرگی دست تنها بود بلند شدم و برای شام ظرف غذا آماده کردم عصر یه لباس قرمز خوشکل تنت کردم ساعت ٥/٧ مهمونها یکی یکی اومدن مامان بزرگت و بابا بزرگت و عموهات و عمه جونت با دایی هات همه بودن خیلی خوش گذشت
بدون لینکه من و باباییت متوجه بشیمت مامان بزرگی خورشت سبزی هم درست کرده بود بابایی هم شام از بیرون کوبیده مرغ و کوبیده گوشت گرفته بود شب هم من کلی عکس از شما و مهمونها انداختم
الهی فدای لیانای شش روزمون بریم
راستی شما امروز یه ربع سکه از طرف عمو حمید و یه نیم سکه از طرف مامان بزرگ و بابا بزرگت و دایی رحمان ١٠٠ تومان با یه لباس خوشکل و دایی رسول و دایی رضا هم هر کدوم ٤٠ تومان دریافت کردی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی