لیانا عشق مامان و بابا لیانا عشق مامان و بابا ، تا این لحظه: 12 سال و 26 روز سن داره

نی نی جون ما

سومین باری که منو باباجونت دیدیمت عزیزم

1390/10/20 12:53
128 بازدید
اشتراک گذاری

چهارشنبه 23 آذر ماه 90

بالاخره مامان جون روز چهارشنبه فرا رسید ؟اخه الان دوهفته است که نوبت برای امروز دارم تا شما رو ببینم خیلی دلم برات تنگ شده اصلا آروم و قرار صبح سر کار نداشتم دائم ساعت رو نگاه میکردم عصر باباییت رفت مغازه و من از استرس شروع کردم به خواندن دعای توسل و ختم یا کاشف الکرب که توسل به حضرت عباس (ع) است

مامانی خیلی گریه کردم حتما خودت فهمیدی مگه نه عزیزم بالاخره ساعت 45/5 بابا بزرگ و مامان بزرگت اومدن دنبالم و رفتیم مرکز سونوگرافی دکتر فولادی آخه بابابزرگی هم باید میرفت سونو از مثانه شون قرار شد وقتی نزدیک شد که نوبتمون بشه زنگ بزنیم تا بابا جونت بیاد اونجا اما باباییت هم مثل من بی طاقت بود و خودش بی خبر ساعت 45/6 اومد خیلی خوشحال شدم دیدمش آخه هر وقت باباییت میره سرکار خیلی زود دلم براش تنگ میشه

بالاخره ساعت 5/8 نوبتمون شد بعد از 15/2 انتظار

منو و بابات رفتیم داخل اما متاسفانه مانیتور آقا دکتر کوچیک بودو منم که از وقتی شما رو حامله شدم به شدت چشمام ضعیف شده و یادم رفت عینکم رو ببرم داخل ولی خب بازم میتونستم ببینمت و کلی حال کردم

تازه من نگران حجم کیسه آب شما بودم آقا دکتر گفت از حد معمول یه درجه هم بیشتره بازم خداروشکر

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)