ششمین روز سفر زوار کوچولو به کربلا
یکشنبه 8 آبان ماه 90
سحر ساعت 4 با مامان بزرگت و باباییت رفتیم حرم بازم رفتم جای دیروزی و نماز حاجت خواندم تازه خانومها اجازه دادن تا وقتی بقیه نماز میخونن من برم بچسپم به ضریح وای مامانی دقیقا عین خوابی که قبلا دیده بودم همون قسمت ضریح شما رو چسپوندم به ضریح خیلی گریه کردم نی نی جون واقعا اونجا یه تیکه از بهشته دلم نمی خواست اصلا از ضریح جدا شم
عصر هم دوباره ساعت 2 رفتیم حرم وای مامان حرم خیلی خیلی خلوت بود خیلی زیلد خیلی خوش گذشت بازم دوتایی رفتیم کنار ضریح و زیارت کردیم
آخر شب هم ساعت 9 رفتیم حرم و زیارت وداع رو خواندیم خیلی حیف شد که سفر کربلا داره تموم میشه
جيگر مامان خيلي دوست دارم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی