روز دوم سفر زوار کوچولوی سه ماهه
چهار شنبه 4 آبان
نی نی جونم صبح با باباجونت و بابابزرگی رفتیم حرم و من با کمک یه خانم خدامه مهربون رفتم جلوی ضریح مطهر و شما هم تونستی ضریحشون و بغل کنی عزیزم خیلی برات دعا کردم مامان جونم خیلی گریه کردم که شما سالم به دنیا بیایی و صالح باشی و از صالحان و شایستگان و دوست ائمه وباهوش و خوش قدم و خوش روزی باشی دعا کردم من و بابایی هیچوقت داغ و رو نبینیم عزیزم
برا خودمم دعا کردم که خدا بهم کمک کنه تا یه دوران بارداری خوب و راحت و یه زایمان راحت و بدون درد داشته باشم هههههههههههههه
بعد حرم رفتیم یه سوپر مارکت تو خیابون الروان نجف و برای شما دستمال مرطوب ترکیه ای خریدیم عزیز دلم
ظهر ساعت 2 مامانی رفتیم به سمت مسجد سهله اینجا جایی که وقتی امام زمان (ع) ظهور میکنن خونشون رو اینجا قرار میدن عزیز دلم البته قبلش مسجد حنانه و قبر جناب کمیل ابن زیاد رو هم زیارت کردیم عزیزم خیلی خوش گذشت اما مامانی خیلی خیلی کمرش درد گرفته بود و خسته شده بود
السلام علی الحسین
و علی علی ابن الحسین
و علی اولادالحسین
و علی اصحاب الحسین