پایان سفر مشهد
چهارشنبه ٣ خرداد ماه
امروز ساعت ٥/٢ بعد خوردن نهار راه افتادیم به سمت خونه مون
راستی مامانی امروز صبح من و بابایی رفتیم به سختی و بعد کلی گشتن یه کالسکه سفری خیلی سبک برات پیدا کردیم و خریدیم آخه کالسکه خودت خیلی سنگین و بزرگ برای سفر خیلی جا میگیره
لیانا جونم شما باید دست باباییت و ببوسی تمام این سفر رو تشکت خوابیده بودی و رو دست های باباییت بودی طفلی بابایی خیلی خسته میشد
این گلهای قشنگ تقدیم بابایی ناز لیانا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی