تولد تولد تولدت مبارک . سه سالگیت مبارک
تولدت مبارک عزیزم
اول یه تولد تو روز تولدت برات تو مهد یاسمین گرفتیم مامانی هم اومدن مهد یه کیک بزرگ باب اسفنجی هم برات سفارش دادیم به زور تو یخچال مامانی جاش دادیم و شما نگران بودی کیکت خراب بشه آخرش مجبور شدیم بهت بگیم کیک رو رفتیم گذاشتیم تو مغازه آقا
کلی بهت خوش گذشت و دوستات رقصیدن
اینم خاله خوبت خاله رویا تنها خاطره خوبت از مهد یلسمین که هنوز اسمش رو میاری و دلت می خواد بری پیشش
و اما تولد تو خونه و یه مهمونی دیگه
اینم کیک زیبات که به علت علاقه زیادت به باب اسفنجی تم امسالت باب اسفنجی گرفتیم
بابا بزرگی های مهربونت که الهی همیشه سایشون بالای سرمون باشه
عمه ماجده و عمو حامد عزیز
عمو محمد و خاله کیمیا عزیز
اینم یه تبلت خیلی خوشکل هدیه عمو حامد عزیز
عمو ایمان و خاله میترا و داریا عزیز
هدیه عمو محمد یه کیف زیبا
هدیه عمه ماجده یه بلندگوی زیبا
فردای مراسم یادمون اومد من و بابایی دیشب اصلا با دخملی عکس نگرفتیم
این هدیه آقای داریاست
اینم هدیه عمو علی مهربون از قم
اینم هدیه الینا جون که آوردن دم در و به شما دادن
هدیه مامانی و بابابزرگ غلامرضا
اینم کادوی دوباره بابا بزرگ غلامرضا
نقاشی لیانا جون
اینم هدیه مامان فخری به شما برای مراسم جشنی که مهد یاسمین گرفته بود و مامان بزرگها رو دعوت کرده بودن
البته شما چون تازه وارد بودی مامان بزرگهات رو دعوت نکردن مامان فخری از طرف عسل دعوت بود برای عسل و شما هدیه خرید
این کیف خوشکلم مامان فخری یه روز تو پاساژ صالح المهدی بردبودیمت شهربازی برات خریدن