لیانا عشق مامان و بابا لیانا عشق مامان و بابا ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

نی نی جون ما

و اما بای بای کردن لیانا و دست زدنش

شنبه 5 اسفند 91 لیانا جوون 10 ماه و 10 روزشه عصر رفتیم خونه مامان جوون فخری و وقتی داشتیم از ماشین پیاده میشدیم لیانا برای باباییش بای بای کرد تازه دوشنبه 7 اسفند ماه ظهر داشتیم نهار می خوردیم که بدون دلیل و آهنگ یک دفعه شروع کردی به دست زدن وای مامان داری ما رو با این شیرین کاری هات میکشی قربونت برم من چه دست محکمی هم میزنی صدا میده این اسباب بازی خوشکل رو هم خاله محبوبه برات خرید و آورد یه سفره موزیکاله که اسم میوه ها رو به زبان انگلیسی میگه ...
13 اسفند 1391

لیانا و کارهای جدیدش

چهارشنبه 2 اسفند 91 لیانا جوون 10 ماه و 7 روزشه امروز شما پایین تخت بودی که یکدفعه رفتی از تخت بالا وای خدای من من کلی ذوق زدم و بوسیدمت آفرین دخمل نازم و اما روز بعد عصر شما خوابیده بودی و من و باابیی توی حال نشسته بودیم و تلویزیون میدیدم که یکدفعه دیدیم شما خندون و تند و تند داری از اتاق خواب میایی بیرون الهی قربونت برم مامانی چطوری از تخت اومدی پایین من و بابایی همین جور مونده بودیم که شما چه جوری این کار رو کردی چند بار هم خودمون گذاشتیمت رو تخت که بیایی پایین اما نیومدی تا راز این معما پیش خودت بمونه تازه امشب خونه عمو اسماعیل هم دعوت بودیم که شما نی ناش کردی و دستات رو می  رقصوندی قربون انگشتهای گوچیکت برم که این...
13 اسفند 1391

مبارک مبارک 10 ماهگیت مبارک فرشته کوچیکم

چهارشنبه 25 بهمن ماه 91 لیانا جوون 10 ماهه میشود عصر رفتیم دکتر چکاپ 10 ماهگیت عزیزم اما با دلی پر از غصه و نگرانی برگشتیم آخه بازم شما اصلا وزن نگرفتی و بازم آزمایش ادرار وزن 7850 گرم قد 72 سانت آفرین دخملم آقا دکتر گفت خوب داری قد میگیری دور سر 5/43 همین جا بگم خداروشکر آزمایشت بازم منفی بود لیانا جوون بالاخره سر از حمام و دستشویی در آورد لیانا جوون پله بالا و پایین میره لیانا به شکم میخوابه و موقع نانا خوردن باسنش رو مده بالا لیانا هر چی ما میگیم ادای صدای کلمات رو در میاره لیانا دکی میگه لیانا دستاش رو میرقصونه لیانا یه کار بد میکنه موقعی که خوابش میاد موهاش و مژه هاش رو میکشه عکس لیانا و بابا...
13 اسفند 1391

ادامه شیطنت های گل دخمل ما

سه شنبه 24 بهمن ماه 91 لیانا جوون 9 ماه و 29 روزشه الهی قربون شیطنت هات برم مامانی که سرت رو از بین پاهات میاری بیرون و دکی میکنی الهی فدای صدات برم که میگی دتی دتی تازه خرابکار هم شدی و میایی فنجانهای تو آشپزخانه رو میشکنی ...
13 اسفند 1391

الهی فدای ایستادنت برم مامانی

شنبه 21 بهمن ماه 91 لیانا جوووون 9 ماه و 26 روزشه  الهی فدات شم مامانی شما از امروز دستت رو می گیری به میز  و یا هر چیز دیگه ای و وایمیستی قربونت برم که بزرگ شدی کلی هم کیف میکنی تازه وقتی هم که چهار دست و پا میری دنده عقب برمیگردی و میشینی وای وای وای که دل میخواد بخورمت عسلکم
13 اسفند 1391

اندر حکایت کارهای لیانا جون در نه ماهگی

دوشنبه 25 دی ماه هورااااااااااااااااااااا لیانای ما نه ماهش هم تموم شد مبارک عزیزم و اما کارهای لیانا جون توی این ماه : ١ - لیانا جون نمی تونه چهار دست و پا بره و خودش رو عین قورباغه پرت میکنه 2 _ لیانا عاشق دکتر کپی و وقتی برنامه شروع میشه کلی جیغ میکشه و میخنده . الهی فداش شم دستاشو باز می کنه بره بغلش 3_ لیانا خانوم جیغ میکشد اونهم جیغ های تیز که گوش درد میگیره 4 _ لیانا میگه ژِی ژِی ژی ژی  ٥_ لیانا یه قورباغه کوچولو داره که دائم توی بغلشه حتی وقتی میخوابه   ٦_ عکس لیانا رو بابایی زده رو یخچال هر وقت و هرجا لیانا باشه بهش بگیم لیانا کوش سریع برمیگرده طرف یخچال و اونجا رو نگاه میکنه 7_تولد عسل ک...
13 اسفند 1391

چهار دست و پا رفتن عشق ما لیانای ما

پنجشنبه 12 بهمن ماه 91 لیانا جون 9 ماه و 17 روزشه قربونت برم که بالاخره یاد گرفتی چطوری چهار دست و پا بری کلی دلم می سوخت مامانی وقتی مثل قورباغه خودت رو روی زمین پرت میکردی خداروشکر که یاد گرفتی چهر دست و پا بری خداروشکررررررررررررررررررررر
13 اسفند 1391

وای خدای من لیانا جون از پله بالا میره

دوشنبه 9بهمن ماه 91 لیانا جوون 9 ماه و 14 روزشه الهی فدات شم مامانی امشب خونه مامان جوون فخری بودیم و جلسه بابا جون با دوستاشون تو خونه مامان جوون بود شما هم که علاقه خیلی خیلی زیادی به بابا جونی داری همش می خواستی بری تو جلسه باباجوونی اما یه پله مزاحمت بود بالاخره شما موفق شدی با سعی و کوشش زیاد از پله بری بالا و کلی هم منو ذوق زده کنی و هم خودت که بابا جون رو رفتی بالا و دیدی الهی فدات شم که داری بزرگ میشی شب باباییت اومد و براش تعریف کردم می دونستم باورش نمیشه به همین خاطر ازت فیلم گرفته بودم وقتی دید کلی ذوق کرد آفرین یکی یه دونه ما
13 اسفند 1391