دوسال و سه ماهگی لیانای ما
چهارشنه 28 خرداد نود و سه متاسفم که اینو مینویسم مامانی اما امروز اولین باری بود که مجبور شدم بزنم پشت دستت البته خیلی اورم زدم اما شما خیلی کم توقعی ات شد آخه شما ماژیک برداشته بودی و روی کفپوش و ماشینت و اسباب بازی هات کشیده بود خیلی ناراحت شدم آخه قول داده بودی و من مجبور شدم جریمه ات هم بکنم و پارک هم عصری تعطیل شد . خیلی شیطون شدی و من معمولا سعی میکنم که پنجشنبه ها با وجودی که تعطیلم اما بفرستمت مهد اما پنجشنبه 29 خرداد نفرستادمت مهد وچون پات سوخته بود و بازت گذاشتم که خنک بشی شما هم یه بار تو اتاقت جیش کردی و یه بار هم متاسفانه روی کفپوش پی پی کردی و من حسابی حرص خوردم بعد هم داشتم اتو میکردم که موقعی سیم اتو و رو از تو...
نویسنده :
مامانی و بابایی
11:41